گذشتهی ساده:
dropped inشکل سوم:
dropped inسومشخص مفرد:
drops inوجه وصفی حال:
dropping in(drop-in) مراجعهآزاد، بدونوقتقبلی، سرپایی، فوری
A new drop-in center has been established for mental health support.
مرکز مراجعهآزاد جدید برای حمایت از سلامت روان تأسیس شده است.
The organization runs a drop-in advice service for migrants.
این سازمان، مرکز مشاورهی بدونوقتقبلی را برای مهاجران اداره میکند.
سرزده آمدن، بیخبر آمدن، گذری آمدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Whenever I’m in town, I like to drop in and see old friends.
هر وقت به شهر میآیم، دوست دارم به دوستان قدیمیام سر بزنم.
My neighbor dropped in yesterday just to say hello.
همسایهام دیروز، فقط برای سلام کردن، بیخبر آمد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drop in» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drop in